وقتی که نمی دانید چه چیز را نمیدانید.
نقطه کور چیست؟
بخش عظیمی از دنیای تجارت امروزی، در موفقیت بالا، رقابت و انگیزه دائمی برای موفقیت پیش بینی و تبیین شده است. و این بد
نیست. این موارد عامل انجام شدن کار و سود آوری بوده و دنیا را تغییر می دهند. اما اندک فضایی برای انعکاس خود می گذارند.
بهترین رهبران باید توانایی اذعان این موضوع را داشته باشند که آنها فقط انسان اند، و در نتیجه آنها طبیعتا توسط برخی جنبه های
نقششان نسبت به سایر جنبه ها انگیزه بیشتری می گیرند. ونقطه کور در همین شکافهای توجه شکل می گیرد.
اجازه بدید با یک استعاره منظورم را بیان کنم. وقتی رانندگی یاد می گیریم، مربی توضیح می دهد که یک نقطه کور وجود دارد که
ما باید در جهت یک رانندگی ایمن و موفق آن را همواره بررسی کنیم. اما هنگامی که در حال آموختن رهبری هستیم به افراد این
نکته که در رهبری نقاط کور وجود دارد گفته نمی شود )چرا که رهبری مهارتیست که باید با گذر زمان حاصل شود( که این نقاط
کور همان مؤلفه های کار و کسب هستند که به هنگام تمرکز بر اموری که لذت و انگیزش بیشتری دارند، دیده نمی شوند.
اگر اذعان شود این نقاط کور از دستیابی رهبران به تمام پتانسیلی که دارند جلوگیری می کنند و مورد بررسی وتحلیل قرار نگیرند،
می توانند ریسکی قابل توجه باشند، نه فقط برای نقش شخص رهبر، که برای موفقیت کل کار و کسب.
بهترین رهبران باید توانایی اذعان این موضوع را داشته باشند که آنها فقط انسان اند
مورد پژوهی ۱:
ارتقا به نقش رهبری می تواند نقاط کور رهبری را نمایان کند
یک مهندس توانمند در یک پروژه جهانی به نقش رهبری ترفیع مقام گرفته بود. اما متاسفانه، مهارتهایی که او را به این نقطه
رسانده بود، مهارتهایی نبود که برای فاز بعدی شغل او لازم باشد. به عنوان یک مهندس، جهت گیری های او در جزییات و واکنش
های او، مانع حرکت سریع و زیرکانه او بود. او همچنین در بزرگ اندیشیدن که در این پروژه لازم بود ضعیف بود. سرعت وی
نیز به دلیل ارجحیت به صبوری و تمایل به مورد تایید بودن کم می شد.
او همچنین تمایل داشت که مدت زمانی بگذرد ساعت ها، روزها، هفته ها و حتی ماه ها تا متقاعد شود. این موضوع قابلیت او را
برای اتخاذ تصمیم سریع کاهش می داد.شرکت او با یک مربی قرارداد بست تا به او کمک کند که با تغییر دیدگاه در اولویت بندی
جزییات به سمت اولویت بندی برای تصویری بزرگتر و وسیع تر، سرعت عمل او افزایش یابد که این امر، قابلیت دریافت انرژی
و انگیزه برای نظارت بر کل پروژه نسبت به جزییات ظریف تر است. او همچنین بر روی ارتقاء قاطعیت خود کار کرد تا احساس
راحتی بیشتری در نقش مدیریتی جدید خود داشته باشد و بتواند به افراد بگوید چه وظایفی دارند و با مهارت خود تیم را موثرتر
هدایت کند. همچنین، او زمان بیشتری را صرف کرد تا به محتوای کار و کسب در زمان مورد نیاز برای تصمیم گیری، یادگیری
زمان درست اعتماد کردن به افراد و اطلاعاتی که دریافت می کنند احاطه بیشتری پیدا کند و نهایتا قابلیت تصمیم گیری خود را
سرعت بخشد.
خب، اگر نتوانیم ببینیم، چطور بدانیم که وجود دارد؟
شناسایی نقاط کور رهبری
شناسایی نقاط کور شما با ابزار و راهنمایی های درست آسان است. نقاط کور می توانند از طریق یک پلتفرم انقلابی به نام اثر
انگشت موفقیت، یک ابزار تجزیه و تحلیل مردمی که به رهبران این امکان را می دهد که به آنچه که بیشترین انگیزه را در یک
محتوای کاری ایجاد می کند دست یابند و نیز مهمتر از آن، در مواجهه با سایر رهبران و کارآفرینان کسب و کار های موفق
ارزیابی کنند و جایی که ممکن است در عملکرد ایده آل خود دچار نقصان شوند را بیابند.
ابزار اثر انگشت موفقیت به رهبران، کسانی که دائما به دنبال ارتقا عملکرد خود و دستیابی به اهداف خود هستند، این امکان
را می دهد که یک دید ۳۶۰ درجه به معیارهای انگیزشی خود داشته باشند. دیدن این که چگونه اولویت های محیط کار شما می
توانند پیشگوی موفقیت یا شکست باشند، تعجب آور و دلفریب است.
چند مثال برای شناخت پلتفرم :
· عدم تمرکز کافی بر پول. به نظر یک حس مشترک می آید، اما اگر یک رهبر کسب و کار علاقه کافی به جنبه
های مالی کسب و کار نداشته باشد احتمال شکست بیشتر خواهد بود. تحقیقات در حوزه اثر انگشت موفقیت به این نتیجه
رسید که کارآفرینان موفق نسبت به سایر افراد تمرکز زیادی بر روی پول دارند.
· آنهایی که به حس درونی خود اعتماد دارند احتمال موفقیت بیشتری در کسب و کار نوپا دارند، اما کسانی که
عملکردی مشابه یک شرکت بالغ را دارند، احتمال ضرر مالی بیشتری را تجربه می کنند. در نتیجه، افرادی که در یک
سازمان بالغ به غریزه خود اعتماد بالایی دارند، این ریسک را متحمل می شوند که اطلاعات مهم از منابع خارجی را در
نظر نگیرند.
· اولویت بالا در پیروی از قوانین بدین معناست که رهبران احتمال کمتری در موفقیت دارند؛ بهترین رهبران به
ندرت به قابلیت بالا در پیروی از متن شناخته می شوند.تمرکز بیش از حد بر روی پیروی از قوانین، نقطه کوری را در
حوزه نوآوری ایجاد می کند.
نقاط کور، نقص نیستند
مهم است که به این نکته توجه داشته باشیم که نقاط کور در رهبری نقص یا ضعف نیستند. همه آن را دارند و چیزی که در بطن یک کار و کسب
نقطه کور محسوب می شود ممکن است در واقع در کار و کسب دیگر به نفع شما باشد. برای مثال، اولویت بالا در کار گروهی برای
رهبران کار و کسب یک نقطه کور شناخته شده است، اما همین مؤلفه می تواند در یک تیم ورزشی بسیار ارزشمند محسوب شود.
من ترجیح می دهم که نقاط کور را به سادگی در قالب فرصتی ببینم برای یادگیری و رشد یک رهبر و دریافت اطلاعات درونی که می
تواند به سازمان در مسیرهایی که اگر یادگیری رخ ندهد پیشرفتی حاصل نمی شود، کمک کند.
ناشناخته اما نه غیرقابل درک: چگونه توجه به نقاط کور در رهبری می تواند به شکوفایی شما کمک کند.
وقتی که به نقاط کور خود شناخت پیدا می کنید، کاهش آنها امکان پذیر می شود. به جای عدم شناخت آنچه که نمی دانید، بدین معنا که
رهبران می توانند برای اطمینان از عملکرد مطلوب خود قاطع اقدام کنند. یک گزینه برای این امر استخدام های استراتژیک(راهبردی)
است یعنی استخدام افراد با انگیزه های مکمل با کار و کسب که با هوشیاری خود اطمینان لازم برای عدم خروج از مسیر را به عنوان
نتیجه نقطه کور شما رقم زنند.
گزینه دیگر کار کردن با مربی مجرب و ماهر است که می تواند برنامه پیشرفتی تضمینی را ارائه کند تا شما به نقاط کور خود دست پیدا
کنید، که این موضوع قابلیت شما را در انگیزش و انرژی افزایش می دهد که خود باعث عملکرد بهتر می شود. برای چنین مداخله ای
تمرکز و زمان لازم است تا مجددا برنامه ریزی کنید، اما بسیار ثمر بخش است.
مورد پژوهی ۲
نقاط کور حول روابط شخصی می تواند به درهم شکستگی منجر شود.
یک معاون رئیس جمهور رده بالا در کسب و کار خود دو نقش داشت و شکست و سرباری را تجربه کرد. با نگاهی به نقاط کور چنین
برآمد که او آغازی بسیار ضعیف و عکس العمل و صبوری های بسیار بالا داشته، به طوری که ترجیح بر این بوده است که تحمل کند و
صبور باشد تا اینکه فکر کند و عملگرا باشد، که این موضوع باعث از بین رفتن قابلیت او برای حرکت سریع بود. همچنین او انگیزه ای
برای تفکر بزرگ نداشته و ۷۰ %انگیزه کمتری با وجود چکیده هایی بزرگ از اطلاعات نسبت به بهترین رهبران داشت. تمامی این
برنامه ریزی های ساده نشان دهنده و تأیید کننده این است که چرا احساس در هم شکستگی داشته و در عملکرد خود در انجام کارها کند
بوده است.
در رأس همه موارد، او علاقه زیادی به وابستگی داشت. برای مثال، تمایل قوی به برقراری ارتباط، تعلق و تأیید شدن، و انگیزه قدرتی
او (انگیزه ای انتقادی که موفقیت شما را به عنوان رهبر می سنجد) بسیار کم بود. این بدان معناست که گزارشات او
ضرورتا به او احترام نمی گذاشتند، بلکه باعث لغزش او شده چرا که او ترجیح می داد مورد تأیید باشد.
او یک مربی استخدام کرد تا به او در حل مشکلات انگیزشی کمک کند. اولین حرکت پایان دادن به در هم شکستگی بود که او را ملزم
می کرد از جزییات خارج شده و دیدگاه کلی تری داشته باشد، تفویض اختیار بیشتری رخ داده و دیدگاه نکته سنج تری به کار گیرد.
با تمرکز بر افزایش انگیزه وی برای قدرت و کاهش تمایل او برای تأیید، او بر روی ایده ای کار کرد که برایش مهمتر بود؛ قابل احترام
بودن به جای شهرت. او در حال حاضر احترام کسب کرده، کارها را از طریق دیگران انجام می دهد و احساس در هم شکستگی بسیار
کمتری در نقش خود دارد.
سه روش که توجه بیشتری به نقاط کور خود داشته باشید:
یادگیری توجه به نقاط کور برایتان سخت اما ثمر بخش است در اینجا سه روش برای بررسی بهتر نقاط کورتان ارائه شده است:
- استفاده از ابزار اثر انگشت، موفقیت تا نقاط کور در کار و کسبتان را یافته و از این ابزار برای آموزش
خود با بررسی روند پیشرفتتان استفاده کنید. - اعضایی را برای تیم استخدام کنید که اهداف و انگیزه های مکمل دارند، افرادی که در جاهایی که نقاط
کور شما هستند مستعد بوده و می توانند شما را در مسیر نگه دارند. - یک مربی با آموزه های قوی در تغییرات رفتاری استخدام کنید، کسی که به شما تمرین ارائه دهد و راه
تغییر نقاط کورتان را نشان دهد
نتیجه گیری
یادگیری درباره نقاط کور شما، قدم گذاشتن در دنیای ناشناخته هاست. این امر میتواند در یافتن چیزهایی که شما درباره خود نمیدانستید
دلهره آور بوده و حتی چالش برانگیزتر باشد وقتی که می فهمید سبک اولویت انگیزه های شما بر روی رهبری و کار و کسبتان اثر
میگذارد و در راستای رشد و دستیابی بیشتر برای خودتان و کسب و کارتان، باید به این مکان های ناشناخته سفر کنید و با آنها تماماً
روبه رو شوید.
منابع:
?Fingerprint for Success. 2016. Can Entrepreneurial Success be Predicted
.Benchmarking the motivations of successful entrepreneurs and business builders
درباره نویسنده:
تیموتی به سختی میتواند زمانی را به یاد آورد که رهبری و عملکرد، عوامل مهم در زندگی نبوده اند. پسر یک کارآفرین، کسی که در
فضایی بزرگ شد که معیارهای رهبری ارزشمند بوده و هیچ کس شگفت زده نشد وقتی بعدها در زندگی تیموتی یک کار و کسب موفق
برای خود راه اندازی کرد. یک ورزشکار مشتاق از دوران کودکی که در اسکی روی آب مهارت داشت و در سن ۱۶ سالگی به
نمایندگی از نیوزلند انتخاب شد. بعدها او برای ۴ قهرمانی جهان رقابت کرد. در آغاز ۲۰ سالگی، تیموتی شروع به طراحی فلسفه
رهبری خود نمود؛به عنوان راهی برای چیزی که از نیروهای بیرونی نشأت نمیگیرد بلکه از الگوهای شخصی، تفکر و رفتار فرد
حاصل میشود.
پس از کار کردن در صنعت توسعه فردی/حرفه ای در استرالیا و یادگیری علوم رفتار شناختی و روانشناسی خودباوری، تیموتی گروه
مشاوره کارول را پایه گذاری کرد. امروزه او یک متخصص شناخته شده در حوزه تغییرات رفتاری و سازمانی است و به اکثریت
سازمان های موفق اروپا کمک کرده تا افراد و عملکرد آنها به طور چشمگیری پیشرفت کند؛ علاوه بر همکاری با مشتریانی همچون
گروه الکترونیک اشنایدر، گروهPages Yellow، KEAFERو Lighting Philip.
او با PGA سوئد و فدراسیون گلف سوئد نیز همکاری داشته و مربیگری تعدادی از ورزشکاران نخبه را نیز در دست داشته است. در
سال ۲۰۰۸ ،او مربیگری برای رویداد سوارکاری سوئدی را در المپیک Beijing بر عهده داشت.
تیموتی باور دارد که هرگز نباید دست از یادگیری برداشت، و همواره به دنبال بهترینها در دنیا بوده تا از آنها یاد بگیرد. او حرفه خود را
وقف به اشتراک گذاشتن نظرات خود با مردم گذاشت، افرادی که آرزوی رهبری شرکت ها و جهان ورزش را داشتند. هوشمندی،
تجربه، صبوری در رشد و شخصیت متواضع تیموتی از او فردی ساده و راحت برای همکاری ساخته است
تیموتی جی.کارول
گروه مشاورین کارول