چکیده: به خلاف موانعی که بسیاری از زنان جوان به هنگام چالش در صعود نردبان گروهی دارند،ما بی قدرت نیستیم. همواره در حوزه رهبری کارهای بیشتری هست که باید به صورت سیستمی انجام شود، اما هنگامی که آن کار در حال پیشروی است، راه هایی هست که می توانیم در این مسیر بجنبیم. گاهی متوجه می شوید که نمیتوانید به بالاترین حد پتانسیل خود دست یابید تا زمانی که از مسیر کنونی خود خارج شوید. این همان اتفاقی است که برای من وقتی به درجه قائم مقامی(VP )در یکی از شرکت های قبلی رسیدم افتاد. به خلاف نتایجی که ایجاد کردم، و قابلیت های من، سخت کوشی و مهارتم، هیچ قدم بعدی برای من در سازمان وجود نداشت. تعداد بی شماری از کارمندان زن دیگر نیز چنین احساسی داشتند. حرفه ما محدود شده بود.
دوست دارم بگویم که این یک ناهنجاری است.متاسفانه این موضوع منحصراَ در زمینه های سنتی تحت سلطه مردان بودن مانند زمینه های مالی نیست.
همانطور که اخیرا در سال ۲۰۲۱ ،تحقیقات Deloitte نشان می دهد که زنان کمتر از یک چهارم رهبران در موسسات مالی را تشکیل می دهند و از جنبه تاریخی، زنان در حوزه صنعت با استانداردهایی بالا و غیر منصفانه حضور دارند. بنابراین، برای ما رسیدن و حتی فراتر رفتن از انتظارات و مسئولیت هایی که در کار تعیین شده است می تواند بسیار چالش برانگیز باشد. اختصاراَ، پارلمان اقتصادی جهانی چنین گزارشی کرده است که توصیه نامه ها معمولا مملو از تعصبات جنسیتی است؛ همینطور
ارجاعات حرفه ای، شانس تصدی و ارزیابی های عملکرد. حتی من، یک زن محکوم به تعصب ناخودآگاه بوده ام. چندی پیش به یک نمایشگاه فروش اتومبیل رفتم و یک زن جوان به من نزدیک شد. عکس العمل من؟ گفتم که میخواهم متصدی فروش را ببینم. او خودش یکی از متصدیان فروش بود. در آن لحظه متوجه شدم که زن ستیزی درونی چقدر می تواند عمیق باشد.
خوشبختانه این مشکل به تدریج در حال از بین رفتن است. در حال حاضر طبق تحقیقات دانشگاه استنفورد، نسل هزاره جوان تبعیض های شغلی بر پایه جنسیت کمتری را تجربه می کند. این موضوع نشان دهنده این است که ما در مسیر درستی در حال حرکت هستیم. اما بدان معنا نیست که تغییر به راحتی صورت می پذیرد.
به خلاف موانعی که زنان، خصوصا زنان جوان، هنگام تلاش برای بالا رفتن از نردبان کار دارند، ما بی قدرت نیستیم. بله درست است که همواره در رهبری عوامل بیشتری است که باید به صورت سیستمی انجام شود، اما حین پیشروی در آن کار، روش هایی هست که ما از مرسومات رد شده و فضای خود را در دنیای کار استرداد میکنیم.
چگونه در نقش آینده خود رشد کنید
- بهترین طرفدار خود باشید.
اعتماد به نفس امری پیچیده برای زنان در محیط کار است. اعتماد به نفس کمی دارید؟ رئیس شما کار شما را پیش بینی می کند. اعتماد به نفس بالایی دارید؟ یک همکار رفتار شما را رئیس مأبانه تلقی میکند. با این حال، اعتماد به نفس آنقدرها مسئله نیست اگر ما می دانیم که چقدر در کار مهارت داریم. اعتماد به نفس و اشتیاق زنان تنها در طول زمان رشد کرده است، اما با این وجود ما همچنان سخت کار می کنیم و حتی نزدیک به ارزشی نزدیک به ارزش همکاران مرد خود را هم نداریم. یک زن از هر سه زن در فضای کاری امریکا میگویند که حاضرند در نقش خود به دلیل این مشکل عقب بکشند. در سال ۲۰۲۲ ،یادگیری طرفدار خود بودن مهارتی ضروری برای بقا است. خودباوری فراتر از اعتماد به نفس است. خودباوری درباره دانستن ارزش خود و نشان دادن این ارزش است. چگونه به ارزش خود پی میبرید؟ فعال باشید. پول، زمان و یا خوداندیشی، هر چه که باشد، سرمایه گذاری روی خودتان هرگز زیان بار نیست. با خواندن کتاب های بیشتر شروع کنید. چگونه زنان رشد میکنند؟ نوشته Helgesen Sally یا زنان سوال نمیپرسند نوشته Linda Bobcock را امتحان کنید. در کلاس های آنلاین خودباوری شرکت کنید، یا مربی که به آن اعتماد دارید بیابید. اگر هزینه و پول آن مانع است، به دنبال طرح های پرداخت اقساطی باشید و یا از رئیس خود درخواست کنید که همه یا بخشی از این هزینه ها تحت عنوان دستمزد توسعه حرفه ای توسط سازمان پرداخت شود، آنچه که در کلاس و یا توسط مربی خود یاد میگیرید را به نحوه رشد خود در کار وصل کنید. یادداشت های روزانه روش دیگری است که می توانید بدون هیچ هزینه ای امتحان کنید. این عادت را در خود ایجاد کنید که همواره لیستی از اهداف کاری خود همگام با تکمیل شدن این اهداف داشته باشید، و تمام باورهای محدود کننده فردی را که در کار و یا شکل رهبری که قرار است برای زنان وجود داشته باشد را بنویسید. گاهی وقتی که افکار خود را روی کاغذ می آوریم، می توانیم به آنها به طور عینی نگاه کنیم، تعصبات خود علیه خود را تشخیص داده و راحت تر از آنها عبور کنیم. شما همچنین میتوانید از طریق ثبت یک لیست از پیروزی ها، یادگیری ها و لحظات غرورآفرین خود با افکار منفی خود رو در رو شوید. به اشتراک گذاشتن موفقیت هایتان با مدیر خود، همکاران قابل اعتماد و حتی دوستان خارج از محیط کار، نه تنها باعث بهبود دیدگاه شما می شود، بلکه حتی احساسات شما نسبت به خود ارزندگی را نیز بهتر می کند. در آخر، حد و مرز تعیین کنید. اگر از شما پروژه هایی بیشتر از حد توان شما می خواهند، در خصوص حد توان خود صادق باشید. میتوانید اینطور جواب دهید: “خیلی مایل به انجام این کار هستم. اما این به معنی مسئولیت بیشتر است. بیایید راجع به راه هایی که میتوان به موقعیت دو سر سود رسید صحبت کنیم.” در این صورت شما برای زمان و استعداد خود از اطرافیان تقاضای جبران دارید. یادگیری انجام ماهرانه این کار مانند هر مهارت زندگی دیگری، تمرینات هدفمند می طلبد. حین هر عمل کوچکی برای خودباوری،راحتی و تمایل به عقب نشینی در شما رشد میکند، و وقتی شما از نردبان بالا می روید، تبدیل به مربی، الگو و رهبر بهتری می شوید.
- مسئولیت بودجه را بر عهده بگیرید.
مطالعه ای جدید در MIT نشان می دهد که با اینکه زنان امتیاز بیشتری در عملکرد خود نسبت به همکاران مرد خود دریافت می کنند،رتبه بندی “بالقوه” در زنان اصولا پایین تر است. این مطالعه چنین یافته است که پتانسیل افراد، نقطه محرکه ارتقای آنهاست، و به دلیل این مغایرت، زنان ۱۴ %شانس کمتری برای ارتقا نسبت به همکاران مرد خود دارند.برای زنان سیاه پوست، این آمار ناامید کننده تر است.تعصبات سیستمی و سوگیری های نهادی بسیار زیادی وجود دارد که به این آمار کمک می کند. اما طبق تجربه من، درک سود وزیان(L&P )میتواند وقتی شما در تلاش برای هر نوع جهش(رشد) شغلی هستید، راه نجات باشد. این فقط در رابطه با دانستن آمار و ارقام نیست، درباره علم به مسئولیت راهبردی این ارقام بوده و استفاده از آنها برای این است که ارزش خود را ثابت کنید و به استدلال خود تکیه کنید. بالاخره درک مسائل مالی به ارتقای رتبه شما کمک میکند،فارغ از هر جایگاهی که دارید. با وجود اینکه زیستن در دنیایی که کار ما خود به خود ارزش و رتبه میگیرد سخت نیست، اما اصولا موضوع این نیست. در حرفه اولیه خودم؛یادگرفتن اینکه چطور رئیس آمار-محور)حساس به آمار( مرا جدا کرد در حالی که من فقط کارها را به روش خودم انجام میدادم. من از علم مالی خود برای اثربخشی به کل سازمان استفاده کردم، و دیگران از جمله رئیسم را متقاعد کردم که کار من مستحق تایید شدن است. برای مثال وقتی به دنبال اضافه حقوق بودم، یک فایل حاوی تمام ارزش های کاری که با اصطلاحات کمی تعریف می شد درست کردم، بدین معنا که چطور پروژه های موفقیت فردی من نه تنها عامل رسیدن سازمان به اهدافش بوده، بلکه حتی با بازگشت سرمایه همراه بود. من به افزایش حقوقی که میخواستم رسیدم. مهمتر از آن، با درک عمیق اعداد و ارقام، من توانستم آنچه که برایم ارزنده بود را اولویت بندی کنم و توانستم این کار را بدون به خطر انداختن موفقیت مالی انجام دهم. در واقع من قادر بودم که موفقیت بزرگتری به دست آورم و در نتیجه گستره تاثیر و اشتیاق را بسط دهم.
- یادبگیرید چطور ارتباطات موثر برقرار کنید.
یکی از مربیان من یکبار به من گفت زمانی که من در حال صحبت هستم، من ۱۰۰ %مسئول هستم که مطمئن شوم همه حرف مرا می فهمند. این به نظر ساده می آید، اما در واقع تفاوت دقیق و ظریف زیادی وجود دارد، خصوصا برای زنان که از آنها انتظار میرود حقوق، اعتبار و محبوبیت را در تعادل نگه دارند در حالی که نیاز نیست مردان چنین کنند.با وجود اینکه نگهداشتن این استانداردهای بالا بسیار ناعادلانه است، من مایلم که قدرت را با ورق زدن سناریو، پس بگیرم. من این استاندارد مضاعف را فرصتی برای یادگیری و تربیت خود میبینم تا بدانیم چطور باید هنر ارتباط را از شروع حرفه مان مدیریت کنیم،که این ما را در چالشی طولانی مدت تبدیل به رهبرانی قویتر میکند.
تمرین ۴ مرحله ای زیر شروع خوبی است و سفر شمارا در کار و کسب به مرور زمان آسانتر می کند.
- قدم اول: اگر در حال ارائه مطلبی هستید، یا مکالمه ای سخت دارید و یا ایده ای را به رئیس خود پیشنهاد می دهید، مخاطب خود و داده های خود را بدانید و بشناسید. مهم نیست بر سر چه ایده و یا موضوعی در حال بحث و گفتگو هستید، شما به مداری قوی برای دفاع از نقطه نظر خود نیاز دارید و لازم است بدانید که چطور فرد(یا افراد)ی که با آنها در حال صحبت هستید، به بهترین حالت این اطلاعات را دریافت می کنند. از خود بپرسید: آیا من دارم این مطلب را برای کسی که ماهیت بصری را درک می کند ارائه می دهم یا کسی که نیاز به جزئیات بیشتر برای درک ایده من دارد؟
ورای سبک های یادگیری و گوش دادن، دانستن آنچه که مخاطب شما را راضی میکند می تواند ابزاری قدرتمند باشد. برای مثال اگر مخاطب شما به ورزش علاقه مند است، میتوانید مغز کلام خود را در راستای مباحث ورزشی مطرح کنید تا آنها را به وجد آورد. اگر آنها اهل طبیعت و فضای سبز و باز هستند، استفاده از استعاره هایی که به طبیعت مربوط هستند می تواند شما را به هدف برساند. در کل، سعی کنید شرح شفافی از اینکه چرا ایده شما ایده خوبی است ارائه دهید. ارائه ی مقدمه، نقطه میانی و انتهای موضوع و یا مشکل، راهی برای تایید داده ها و در نهایت راهکار بوده و میتواند مخاطب شما را در ثبت داده ها کمک کند. - قدم دوم: اینکه مخاطب شما چگونه بیزنس را درک میکند را بیابید. موفقیت از نظر آنها به چه شکل است؟ جواب سوالات خود را دریابید و بعد روایتی درباره اینکه چرا ایده شما سرانجام به نتیجه ای که آنها میخواهند و برایشان سودمند است میرسد ارائه دهید.
- قدم سوم: وقتی جوابی برای سوال مطرح شده ندارید، از گفتن این موضوع اجتناب نکنید. می توانید بگویید: “سوال خوبی است. من از جواب سوال شما مطمئن نیستم، اما پیگیری میکنم و تا تاریخ … به شما پاسخ می دهم.” این نشان می دهد که شما به اندازه کافی اعتماد به نفس دارید که در خصوص آنچه که نمیدانید راحت باشید و همچنین اینکه به اندازه کافی کوشا هستید که ابتکار و اقتدار عمل نشان داده تا به جواب برسید و کار نیمه تمام را تمام کنید.
- قدم چهارم: به عنوان یک هدف جاری، به دنبال فرصت برای همکاری با همکاران خود که معمولا با آنها کار نمیکنید باشید و برای ارائه بازخورد با آنها در تماس باشید. هر چه بیشتر بر ارتباط تاکید کنید، فرصت های بیشتری برای رشد یک شبکه با همکاران خود که می توانید به آنها بسنده کنید ایجاد کرده اید.
- در صورت لزوم، بدون پشیمانی ادامه دهید.
اگر می خواهید سرنوشت خود را کنترل کنید، اطمینان حاصل کنید که خود را محدود نمیکنید. آیا شما ۱۰۰ %پتانسیل خود را گذاشته و تبدیل به یک ارزش و سرمایه در شرکت خود شدید؟ اگر همچنان در مسیر پیشرفت نیستید، شاید لازم است که پرشی راهبردی به سازمانی دیگر داشته باشید. در غیر اینصورت ممکن است تبدیل به یک “پله شکسته” شوید که هنوز هم در نقش های مدیریتی وجود دارد.
افشای کامل: ایجاد یک مسیر جدید می تواند ترس آور باشد. با این حال، هرباری که من غریزه ام را دنبال می کنم، به موقعیت بهتری ختم می شود. هیچ تضمینی برای تساوی در محیط کار وجود ندارد، فرق ندارد که چقدر تلاش برای دستیابی به این هدف داشته ایم. نکته اصلی در این است که بپذیریم که وقتی از تمام جاده های رشد خود خسته و ناامید هستید، شاید وقت آن باشد که راه های جدید را بپیمایید.
آیا شما اهداف بزرگ و بلند بالا دارید؟ منتظر چندین مانع در اینجا و آنجای راه باشید. فقط به یاد داشته باشید که شاید آنقدر غیر ممکن که به نظر میرسند نباشند.
درباره نویسنده: Kristen Sieffert
کاترین سیفرت یک رهبر هدف محور است که مشتاق به پیدا کردن راه برای الهام بخشیدن به دیگران است تا اهدافی بزرگتر داشته باشند و زندگی برپایه رویاهایشان را بسازند. در سمت حال حاضرش تحت عنوان رئیس دارایی معکوس امریکا (FAR -سازمانی که برای افراد بازنشسته وام و تسهیلات فراهم میکند)، کاترین متعهد است که راه حل های واقعی برای دوران بازنشستگی افراد فراهم کند تا آنها بتوانند دستاوردی بهتر داشته و از سال های طلایی خود لذت ببرند.