هوش هیجانی چگونه اندازه گیری می شود؟

اندازه گیری هوش هیجانی

الگوهای شناخته شده اندازه گیری هوش هیجانی و ابزارها

آنچه که خواهید آموخت:
  • فهم نحوه مدل سازی و اندازه گیری هوش هیجانی
  • مزایا و معایب پرسشنامه خود گزارش دهی، پرسشنامه ۳۶۰ درجه و پرسشنامه عملکرد
  • نحوه انتخاب الگو و ابزار اندازه گیری که بیشترین مطابقت را با نیازهای شما دارد

چگونه پرسشنامه‌های خود گزارش‌دهی، هوش هیجانی را به چالش می‌کشند؟

اندازه گیری هوش هیجانی مشکل است و برخی از روانشناسان شک دارند که آن اصلاً قابل سنجش باشد. با این حال، بسیاری بر این عقیده هستند که هوش هیجانی می تواند اندازه گیری شود، اما برای انجام این کار موانعی وجود دارد که باید بر آنها غلبه شود.
ساده ترین راه برای اندازه گیری هوش هیجانی از طریق چیزی است که پرسشنامه  های خود گزارش‌دهی (self-report questionnaires) نامیده می شود. این پرسشنامه ها از شما می خواهند توانایی ها، مهارت ها و رفتارهای تان را گزارش کنید.
برای مثال، در تشخیص احساسات، درک احساسات و … چقدر کارآمد هستید. عیب این رویکرد این است که شما ممکن است مهارت ها و قابلیت های تان را به درستی و دقت گزارش ندهید.
بیشتر ما تمایل داریم که موفقیت های مان را بزرگ کرده و کاستی هایمان را کوچک کنیم. نتیجه آن است که پرسشنامه خود گزارش دهی اغلب، تصویر اغراق شده ای از مهارت ها و توانمندی های ما ارائه می دهد. حتی اگر در پاسخ های تان کاملاً صادق باشید، ممکن است بینش لازم برای ارائه پاسخ های دقیق را نداشته باشید.
اندازه گیری هوش هیجانی
یک راه حل برای مشکل پرسشنامه خود گزارش‌دهی، استفاده از آزمونهای ۳۶۰ درجه است. این روش، شامل پرسیدن سوالاتی درباره رفتارهای شما از افرادی است که شما را می شناسند، برای مثال دوستان، همکاران، رییس و افراد تحت تابع شما.
مزیت این رویکرد این است که افراد دیگر به احتمال بیشتری ارزیابی اغراق آمیزی از شما نخواهند داشت و هم چنین به احتمال بیشتری درباره میزان مهارت شما در تعاملات اجتماعی به طور دقیقی گزارش خواهند داد.
سومین رویکرد برای اندازه گیری هوش هیجانی، استفاده از آزمونهای عملکردی است. این آزمونها به شما مسائل عملی ارائه می دهند و از شما می خواهند جوابهای صحیحی پیدا کنید. به عبارت دیگر، آنها از شما می خواهند مهارتهای هوش هیجانی خود را به طور واقعی نشان دهید.
این آزمون ها از مشکلات پیشروی خود گزارش دهی و ۳۶۰ درجه تأثیر نمی پذیرند، اما دشواری بیشتری دارند و پرهزینه تر هستند. در صورتی که فرد یا سازمانی بتواند دنیای کسب و کار را متقاعد کند که یک آزمون هوش هیجانی ترتیب داده که میتواند هوش هیجانی را به دقت و به طور مداوم ارزیابی کند، به وضعیت و پاداش مالی قابل توجهی دست خواهد یافت.
هم‌اکنون، آزمون های اختصاصی مختلفی در بازار موجود است، اما متأسفانه همگی فاقد اعتبار علمی دقیق هستند.
قبل از اقدام به ارزیابی هوش هیجانی، باید بدانیم که کدام رفتارهای شخصیتی به طور ویژه ای در هوش هیجانی دخیل هستند. در صورتی که وجود احتمالی هوش مرتبط با کسب و کار را جدای از خرد و احساسات نادیده بگیریم، عقلانی به نظر می رسد که فرض کنیم روانشناسان باید قادر باشند آن ویژگی هایی را که تعیین کننده موفقیت شغلی هستند را به دقت شناسایی کرده و اندازه گیری کنند.
هوش هیجانی

هوش هیجانی: ویژگی‌ها و ضرورت ارزیابی و بهبود آن

  • خودآگاهی| توانایی شما در کنترل و درک احساساتتان
  • تاب آوری| توانایی شما برای کار کردن تحت فشار و از عهده خواسته های در حال تغییر برآمدن
  • انگیزه| مقدار انرژی و تلاشی که برای رسیدن به اهداف در شما وجود دارد.
  • حساسیت (واکنش پذیری) تعاملی| آگاهی شما به نیازها و احساسات دیگران و توانایی استفاده از آن به طور مؤثر در تعاملات و تصمیم گیری
  • نفوذ| میزان توانایی شما در متقاعد کردن دیگران به قبول کردن نقطه نظرات و دیدگاه های شما
  • قاطعیت| توانایی شما در تصمیم گیری هنگام مواجه با اطلاعات مبهم
  • سلامت نفس| تمایل شما به انجام کار درست و پایبندی به یک روش عمل

 

سؤال این است که آیا شما باید تلاش کنید که هوش هیجانی را ارزیابی کرده و بهبود ببخشید؟

رفتار های مورد نیاز برای موفقیت
استفاده از ارزیابی های روانشناختی تقریباً همیشه بحث برانگیز بوده است و اندازه گیری هوش هیجانی نیز از این امر مستثنی نیست. این شاید به خاطر این دیدگاه است که احساسات غیر قابل پیش‌بینی و غیر عقلانی و چیزی هستند که باید به نفع عقل و منطق سرکوب شوند.
فرضیات هوش هیجانی، برای مقابله کردن با این دیدگاه کمک کننده بوده اند و تجزیه و تحلیل متعادل‌تری درباره معنای باهوش بودن در زمینه عواطف ارائه داده اند. این امر به نوبه خود، درک ما را از نقشی که احساسات بازی می کنند بیشتر کرده است.
استفاده از ارزیابی هوش هیجانی در سازمانها نیز بحث برانگیز بوده است. تعریف شایستگی های هوش هیجانی و تمرکز متعاقب آن بر روی عملکرد و ارزیابی کاری، برخی از منتقدان را بر آن داشته است که بر روی کل فرآیند برچسب بازگشت به یک روش سازوکاری منسوخ بگذارند که به بهای از دست رفتن به زیستی تک‌تک کارکنان، موجب افزایش عملکرد و بهره وری می شود.
با این حال، اصول اصلی هوش هیجانی آشکار می کند که افراد ترکیب پیچیده ای از احساسات و خرد هستند. بدون یک فرضیه به خصوص درباره هوش هیجانی و روشهای ارزیابی آن، کارکنان ممکن است به انتقاد مبهم مرتبط با مهارت های بین‌فردی شان محدود شوند.
افراد برای بهبود هر گونه توانمندی عاطفی شان، باید اندازه گیری قابل سنجش توانمندی های اولیه شان و هر گونه بهبود حاصل از آن را ببیند. در نتیجه، تا زمانی که اندازه گیری قابل اعتماد و معتبر توانمندی های ویژه عاطفی به روش مثبتی انجام شود، به کارکنان کمک خواهد کرد که به بینشی درباره نقاط قوت و ضعفشان برسند.

نکات کلیدی درباره آزمون‌ها و روش‌های اندازه‌گیری هوش هیجانی

  • آزمون هایی که تلاش می کنند هوش هیجانی را اندازه گیری کنند، از پرسشنامه های خود گزارش دهی، پرسشنامه های ۳۶۰ درجه یا پرسشنامه های عملکردی استفاده می کنند.
  • پرسشنامه خود گزارش‌دهی از شما می خواهد توانمندی ها، مهارت ها و رفتارهایتان را گزارش دهید.
  • پرسشنامه های ۳۶۰ درجه از رییس، همکاران و افراد تحت تابع شما، درباره رفتارهای شما سؤال می پرسند.
  • پرسشنامه های عملکردی از شما می خواهند راه حلی برای یک  مشکل عملی ارائه دهید.
  • درباره اینکه هوش هیجانی آیا می تواند قابل اندازه گیری باشد و در صورت قابل ارزیابی بودن، تا چه اندازه می تواند دقیق باشد، بحث وجود دارد.
بیشتر بخوانید
11 نکته ای که یک رهبر اجرایی باید بداند

مدل های هوش هیجانی

سه نوع الگوی قابل دسترسی برای اندازه گیری سطح هوش هیجانی افراد وجود دارد.
  • توانایی
  • خصوصیت
  • الگوهای ترکیبی
بعضی از الگوها، خود ارزیاب هستند برای مثال EIQ، EQ-I، MSCEIT، TEIQue و WEIS، بعضی از این الگوها هوش هیجانی (EI) گروه ها یا تیم ها را ارزیابی می کنند، از جمله GEC و WEIP، در حالی که سایر الگوها فقط می توانند توسط متخصصان صلاحیت دار استفاده شوند که برای تحلیل و گرفتن بازخورد نتایج آموزش دیده اند. ESCI و GenosEI از جمله این الگوها هستند.
مدل های هوش هیجانی
با چنین طیف گسترده ای از الگوهای موجود، مهم است که هنگام انتخاب یک ابزار مطمئن شوید که ابزار مناسب با کارتان (وظیفه تان) را انتخاب کنید. برخی از این الگوها، به طور ویژه ای برای پیشرفت کارکنان طراحی شده اند، در حالی که سایر الگوها می توانند برای انتخاب و استخدام نیز استفاده شوند. مهم است این اطمینان حاصل شود که ابزارهای مورد استفاده از نظر تجربی قابل اعتماد و ارزیابی باشند.

۱- الگوی مبتنی بر توانایی

این الگو چهار توانمندی جدا، اما مرتبط  به هم را نشان می دهد که با یکدیگر سطح هوش هیجانی شما را مشخص می کنند. اینها توانایی های زیر هستند:
  • پی بردن به احساسات
  • برخورد منطقی با احساسات
  • فهمیدن احساسات
  • مدیریت کردن احساسات
با ارزیابی توانمندی یک فرد در هر دسته، می توان هر کدام از این جنبه ها را شناسایی، اندازه گیری و تقویت کرد.

پی بردن به احساسات:

اولین مرحله برای فهمیدن احساسات، پی بردن دقیق به احساسات است. در بسیاری از موارد این مرحله ممکن است شامل فهمیدن علائم غیرکلامی از قبیل زبان بدن و حالتهای چهره باشد. پی بردن به احساسات، یک مهارت پایه در هوش هیجانی است، زیرا شما بدون پی بردن به احساسات، نمی توانید آنها را مدیریت کنید.

برخورد منطقی با احساسات:

مرحله بعدی شامل استفاده از احساسات، برای ارتقای تفکر و فعالیت ادراکی است. کسانی که هوش هیجانی بالایی دارند، می توانند از احساساتشان برای کمک به فکر کردن درباره یک موقعیت و حل مسائل استفاده کنند.
احساسات کمک می کنند اولویت‌بندی کنیم به چه چیزی فکر کنیم و واکنش نشان دهیم؛ ما به طور احساسی به چیزهایی واکنش نشان می دهیم که توجه ما را به خود جلب می کنند. از این‌رو، داشتن یک سیستم خوب ورودی احساسی، باید کمک کند که به طور مستقیم درباره موضوعاتی تفکر شود که حقیقتاً مهم هستند.
دوماً، تعدادی از محققان پیشنهاد داده اند که احساسات برای ظهور انواع به خصوصی از خلاقیت مهم هستند.

فهمیدن احساسات:

تشخیص اینکه احساساتی که درک می کنیم می تواند طیفی از معانی را به همراه داشته باشد، به ما کمک می کند مرحله احساسی افراد دیگر و علت بروز آن احساسات را بفهمیم. برای مثال، اگر یک شخص، احساسات عصبانیت را نشان می دهد، مشاهده کننده باید علت عصبانیت و معنی احتمالی آن را تعبیر و تفسیر کند.
فهمیدن احساسات
میزان درک شما از چنین احساساتی باید شامل توانایی شما در پی بردن به سایه های احساسی موجود و چگونگی تعامل احساسات مختلف با یکدیگر و تکامل آنها در طول زمان باشد. هر احساسی الگوی خاص خود را از پیام های احتمالی و اقدامات مرتبط با آن پیام ها منتقل می کند.
برای مثال:
  • یک پیغام عصبانیت ممکن است به این معنی باشد که فرد احساس می کند با او به طور ناعادلانه رفتار شده است.
  • این عصبانیت ممکن است با یکسری اقدامات احتمالی ویژه ای همراه باشد.
  • ایجاد صلح
  • حمله کردن
  • به دنبال تلافی کردن
  • کناره گیری برای رسیدن به آرامش
  • فهمیدن پیامهای احساسی و اقدامات مرتبط با آن، یکی از مهم ترین جنبه های این حوزه مهارتی است.
بیشتر بخوانید
ایجاد فرهنگ قدردانی در سازمان

مدیریت کردن احساسات:

توانایی مدیریت احساسات به شکل مؤثر، بخش کلیدی هوش هیجانی است.
جنبه های مهم مدیریت احساسی بدین شرح هستند:
  • تنظیم کردن احساسات
  • واکنش درست نشان دادن
  • پاسخ دادن به احساسات دیگران
کسانی که سطح بالایی از این توانایی را دارند، می توانند احساسات منفی یا مثبت را کنترل کنند و آنها را به روشی مدیریت کنند که انجام کارهای مورد نظر را تسهیل می کند. یک شخص برای آنکه اطلاعات را منتقل کند، باید احساسات را درک کند.
مدیریت کردن احساسات
مادامی که احساسات چندان دردناک نیستند، فرد ممکن است بخواهد تا آنجا که به شکل داوطلبانه اوضاع را تحت کنترل داشته باشد، پذیرای علائم احساسی باقی بماند. در این میان، برای شخص این امکان به وجود می آید که بتواند در داخل زون آرامش، احساسات خود و دیگران را تنظیم و مدیریت کند، به این منظور که اهداف شخصی و اجتماعی خود و دیگران را پیش ببرد. معانی و روش های خود تنظیمی احساسی، به یک از موضوعاتی تبدیل شده است که در این دهه تحقیق درباره آن افزایش یافته است

۲- الگوی خصوصیت

یکی از جدیدترین الگوهای هوش هیجانی، توسط پتریدایس و همکارانش در سال ۲۰۰۹ منتشر شد و نشان می دهد جدایش از این تفکر است که هوش هیجانی، مبتنی بر توانایی است. به جای آن، این الگو پیشنهاد می کند که افراد به عنوان بخشی از شخصیتشان، دارای ویژگی های احساسی و ادراک عاطفی از خود هستند.
الگوی خصوصیت
این خصوصیات از نظر علمی اندازه گیری نمی شوند، اما به جای آن، پاسخ دهنده ای که خود گزارش می دهد، آنها را اندازه گیری می کند. البته، فرض بر این است که پاسخ دهنده قادر است به دقت خصوصیاتش را توصیف کند.
الگوی TEIQue، که در وب سایت Consortium قابل دسترسی است، توسط K.V. Petrides Ph.D توسعه یافته است. نام این الگو مخفف کلمات “پرسشنامه هوش هیجانی خصوصیتی (Trait Emotional Intelligence Questionnaire)” است. این الگو، بخش جدایی ناپذیر آزمایشگاه کالج روانشناسی دانشگاه لندن (University College London) را تشکیل می دهد و یکی از جنبه های برنامه تحقیقاتی این کالج است. برای به دست آوردن اطلاعات درباره این الگو، از Understanding Emotional Intelligenc (درک هوش هیجانی) دیدن نمایید.
شما یا می توانید الگوی کامل TEIQue با بیش از ۱۵۰ مورد، یا ۳۰ مورد از نسخه پرسشنامه کوتاه شده را کامل کنید. همان طور که در نمودار زیر نشان داده شده است، این پرسشنامه ۱۵ جنبه حوزه نمونه گیری را پوشش می دهد. برای آنکه بفهمید شخص چگونه در هر کدم از این جنبه‌ها امتیاز بالایی میگیرید،
جنبه هایTEIQue
توجه به این نکته ضروری است که این الگوی هوش هیجانی، تنها می تواند در ارتباط با بررسی جامع شخصیت یک فرد قابل مشاهده باشد. این الگو از سایر الگوهایی که مبنای استدلالشان بر این است که هوش هیجانی یک توانایی ذهنی بوده و یکی از جنبه های محیطی شخصیتی نیست، متمایز است. برای جامعه تحقیقاتی زمان گیر است که شواهد کافی را در امتحان، تصدیق یا رد این ادعا جمع آوری کنند.

۳- الگوی ES-I Bar On

روون بار آن (Reuven Bar On) این الگو را برا اندازه گیری هوش هیجانی، ایجاد کرده است. طبق دایره المعارف روانشناسی کاربردی (۲۰۰۴)،  این الگو به عنوان یکی از سه الگوی اصلی این سازه در نظر گرفته می شود.
الگوی ES-I Bar On
الگوی Bar-On یک مبنای نظری برای ارزیابی هوش هیجانی (Emotional Quotient Inventory – EQ –i) فراهم می‌کند که خود ابتدا برای ارزیابی جنبه‌های مختلف این سازه و نیز بررسی مفهوم‌سازی آن ایجاد شده بود. طبق این الگو، هوش هیجانی-اجتماعی یک برش عرضی از شایستگی های اجتماعی و احساسی، مهارت ها و تسهیل کننده های مرتبط با هم است. این ویژگی‌ها مشخص می‌کنند که ما به عنوان یک فرد، چقدر در موارد زیر کارآمد هستیم:
  • درک و ابراز خودمان
  • درک دیگران و مرتبط شدن با آنها
  • کنار آمدن با خواسته های روزانه
شایستگی‌ها، مهارت‌ها و تسهیل کننده‌هایی که در این مفهوم سازی به آنها اشاره شده است و حوزه های مورد ارزیابی آنها ، به تفصیل در جدول زیر آمده است.
مقیاس های EQ-i
به طور کلی، در نظر Bar-on هوش هیجانی و هوش ادراکی به یک اندازه در هوش عمومی شخص سهم دارند، که بعد از آن شاخصی از قابلیت شخص برای موفقیت در زندگی ارائه می دهد. با این حال، در ادبیات پژوهشی، تردیدهایی درباره این الگو بیان شده است (به ویژه درباره اعتبار خودگزارش دهی به عنوان شاخص هوش هیجانی) و در شرایط علمی این الگو توسط الگوی هوش هیجانی خصوصیت که قبلاً مورد بحث قرار گرفت، در حال جایگزینی است.

۴- الگوی ترکیبی EI

بسیاری از وب سایتها و کتابهای شناخته شده درباره هوش هیجانی تعریف کاملاً متفاوتی از هوش هیجانی را در مقایسه با آنچه که در اینجا مورد استفاده قرار گرفته، به کار می برند. برای مثال یک الگوی مشهور توسط دانیل و گلمن (Daniel and Goleman) (1998)، ۲۵ ویژگی هوش هیجانی را شامل می شود، از جمله هر چیزی از خودآگاهی احساسی گرفته تا ویژگی های متنوعی چون کارگروهی و مشارکت، خدمت گرایی، نوآوری و انگیزه پیشرفت.
الگوی ترکیبی EI
چنان ویژگی هایی به ویژه، خصوصیات شخصیتی مهمی هستند. با این حال، یک سؤال اساسی این است که آیا این ویژگی ها کاری با احساسات، هوش یا ترکیب این دو ارتباطی دارند یا خیر.
الگوهایی که ویژگی های هوش هیجانی را با دیگر خصوصیات شخصیتی غیر مرتبط با احساسات یا هوش ترکیب می کنند، اغلب با عنوان الگوهای ترکیبی هوش هیجانی شناخته می شوند. واژه “مدل ترکیبی، از این حقیقت منشأ می گیرد که این الگوها ایده اصلی هوش هیجانی را با طیفی از خصوصیات شخصیتی دیگر ترکیب می کنند.

۵- الگوهای تیمی یا گروهی هوش هیجانی

در سال های اخیرالگوهای زیادی برای ارزیابی هوش هیجانی و شایستگی در داخل گروهها و سازمانها، توسعه یافته اند – برای مثال، GEC، WEIP و علائم حیاتی سازمانی (Organizational Vital Signs) یا OVS
الگوهای تیمی یا گروهی هوش هیجانی
کار پیشگامانه ونسا دروسکات (Vanessa Druskat) و استیون وولف (Steven Wolff) که مفاهیم شایستگی احساسی را در گروه ها به کار برده اند، پرسشنامه شایستگی هیجانی گروهی(GEC) را به وجود آورده است. این الگو، از ۹ حوزه پرسشنامه عاطفی گروهی(GEI) استفاده می کند که طی تحقیقات ونسا و استیون به عنوان بهبود کارایی گروهی شناسایی شده اند.
همانطور که جدول زیر نشان می دهد این ۹ حوزه در هر سه سطح، به ‘آگاهی’ و ‘مدیریت’ تقسیم بندی می شوند:
  • فردی
  • گروهی
  • بین مرزی
بازخورد حاصل از این پرسشنامه به یک تیم این امکان را می دهد که اعضایش را قادر سازد توانمندی ها و ضعف‌هایشان را ارج نهند و مناطقی که نیاز به اصلاح دارند را شناسایی کنند.
سطح بین مرزی
نمایه هوش هیجانی گروه کاری (WEIP)، یک الگوی جایگزین است که برای اندازه گیری هوش هیجانی افراد تیم طراحی شده است. الگوی WEIP، برای امتیاز دادن به فرد در هر مورد، از یک فرمت مرجع ۷ نقطه ای با دامنه ۱ (کاملاً مخالفم) تا ۷ (کاملاً موافقم) استفاده می کند. این موارد به این منظور طراحی شده اند که شخص را ترغیب کنند درباره رفتارش در موقعیت های به خصوص تأمل کند.
برای مثال،
  • زمانی که در یک تیم کار می کنم، از احساساتم آگاهی دارم.
  • من می توانم به درستی، روشی که سایرین احساس می کنند را توصیف کنم.
اگر به الگویی نیاز دارید که نشان دهد افراد در محل کار، تا چه حدی با دیگران ارتباط می گیرند، OVS شاید انتخاب ترجیحی شما باشد. این الگو، برای ارزیابی یک گروه یا یک سازمان طراحی شده است که با اندازه گیری ۶ عامل ، زمینه عملکردی افراد را نشان می دهد. این ۶ عامل شامل: مسئولیت پذیری، انطباق پذیری، هماهنگی، همکاری، رهبری و اعتماد است.

۶- الگوهای رشد فردی

الگوهایی که می توانید برای پیشرفت اعضای گروه خود استفاده کنید شامل SEI و ECI هستند. الگوی SEI بر روی رشد فردی تأکید می کند، به این ترتیب که شش مهارت اساسی در این سه حوزه را ارزیابی می کند.  شناخت خود، انتخاب خود و بخشش به خود. در حال حاضر این تنها آزمون مبتنی بر مدل شش ثانیه ضریب هوشی (EQ) در عمل است.
الگوهای رشد فردی
در مقابل، الگوی ECI (پرسشنامه شایستگی احساسی) یک ابزار ارزیابی ۳۶۰ درجه است. اجرای این الگو به این طریق است که از همکاران شخص خواسته می شود به فرد در ۲۰ شایستگی که باور می رود با هوش هیجانی ارتباط دارند، امتیاز بدهند.
محققان به کمک این الگو نشان داده اند که رتبه بندی هایی که  دیگران به یک فرد اعم از یک همکار، مشتری یا تأمین کننده اختصاص می دهند، معمولاً کمتر از زمانی است که افراد به خودشان امتیاز می دهند. تجربه استفاده از ابزار ارزیابی ۳۶۰ درجه نشان می دهد که آنهایی که شخص را برای یک تا سه سال می شناسند، دقیق ترین ارزیابی را از آن شخص ارائه می دهند

خلاصه و نتیجه گیری مقاله اندازه گیری هوش هیجانی

انواع الگوهای در دسترس که برای اندازه گیری سطح هوش هیجانی شخص استفاده می شوند با نام الگوهای توانایی، خصوصیت و الگوهای ترکیبی شناخته می شوند. حداقل ۱۵ الگو هوش هیجانی وجود دارد، که هر کدام ابزار ارزیابی اختصاصی خود را دارد.
الگوی هوش هیجانی مبتنی بر توانایی، چهار توانایی جدا، اما مرتبط با هم را نشان شرح می دهد. این توانایی ها شامل، توانایی پی برد به احساسات، استفاده از احساسات، درک احساسات و مدیریت احساسات هستند.
الگوی خصوصیت، پیشنهاد می کند که افراد تعدادی خود ادراکی احساسی و خصوصیات احساسی دارند که شخصیتشان آنها (افراد) را شکل داده اند.
الگوی Bar-on هوش هیجانی-اجتماعی را هم چون یک پروفایل عرضی از شایستگی های اجتماعی و احساسی مرتبط با یکدیگر توصیف می کند  و مهارت هایی که نشان می دهند افراد چگونه  خودشان را به طور مؤثری درک و ابراز می کنند، دیگران را می فهمند و با آنها ارتباط می گیرند و از عهده اقتضائات و فشارهای روزانه بر می آیند.
الگوهای ترکیبی، خصوصیات هوش هیجانی را با سایر خصوصیات شخصیتی غیر مرتبط با هوش یا احساسات ترکیب می کند.
سه الگوی هوش هیجانی تیمی یا گروهی وجود دارد که شامل پرسشنامه شایستگی هیجانی گروهی (GEC)، نمایه هوش هیجانی گروه کاری (WEIP) و علایم حیاتی سازمانی (OVS) هستند.
از http://www.free-management-ebooks.com دیدن نمایید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

جستجو

مربیگری فردی/ دکتر عبدالرضا حافظی
نظام جامع مدیریت منابع انسانی/ دکتر عبدالرضا حافظی
توسعه مهارت های رهبری / دکتر عبدارضا حافظی
مدل های رهبری اثربخش/ دکتر عبدالرضا حافظی
فرهنگ آرمانی در سازمان ها/دکتر عبدالرضا حافظی
آموزش و توسعه منابع انسانی/ دکتر عبدالرضا حافظی
کانون ارزیابی و توسعه شایستگی ها/ دکتر عبدالرضا حافظی
مربیگری توسعه کار و کسب ها/ دکتر عبدالرضا حافظی