با مطالعه مثالهای فوق مشخص است که فرهنگ سازمانی مجموعهای از ویژگیهای اصلی است که سازمان به آن ارج مینهد و یا برای آن ارزش قائل است، به بیان دیگر استنباط مشترکی که اعضای یک سازمان دارند. این تصویر منعکس کننده نوع احساسات اعضا، استنباط مشترک آنان، شیوه انجام امور و نوع رفتار آنان است، چنین به نظر می رسد که ۷ ویژگی وجود دارد که در مجموع معرف و نمایانگر عصاره فرهنگ سازمانی هستند، این ویژگیها عبارتند از
هفت ویژگی فرهنگ سازمانی
ریسکپذیری و نوآوری
کارکنان سازمان تا چه حد به نوآوری و خطر کردن تشویق میشوند؟
توجه به جزئیات
تا چه حد از کارکنان انتظار میرود که دقت داشته باشد، به جزئیات توجه کنند و کارها را تجزیه و تحلیل کنند؟
نتیجهگرایی
مدیریت تا چه حد بر روی دستیابی به نتایج و دستاوردها تأکید دارد؟
توجه به انسانها
تا چه حد در تصمیمگیریها و سیاستگذاریها، به اثر آنها بر روی کارکنان توجه میشود؟
توجه به تیم
فعالیتهای مجموعه تا چه حد حول کارهای تیمی میگردد؟
جاه طلبی
افراد و اعضای داخل سازمان تا چه حد بلند پرواز و جاه طلبند؟
ثبات
تا چه حد سازمان، بر حفظ وضعیت موجود (به جای رشد) تأکید میکنند؟
بنابراین کارکنان و اعضای سازمان از عواملی چون میزان آزادی عمل و استقلال، نوع ساختار، شیوه پرداخت پاداش، صمیمت و حمایت مدیران و.. نوعی قضاوت ذهنی دارند. این پنداشت یا برداشت کلی از سازمان باعث میشود که فرهنگ سازمانی و یا شخصیت آن شکلی خاص به خود بگیرد. جوهره فرهنگ، همين ارزشها، عقايد، و باورهایی است كه افراد در حين فتح پیدرپی قلههای موفقيت، دوش به دوش هم میآموزند و آنها را به عنوان محكمات میپذیرند و تعیین کننده مرز سازمانی است؛ یعنی سازمانها را از هم تفکیک میکند و نوعی احساس هویت را به اعضای سازمان تزریق میکند و نمیتواند چیزی جز فلسفه بنیانگذار آن باشد.